توسعه متوازن در بوشهر و سه نظر

توسعه متوازن در بوشهر و سه نظر

پايتخت فرهنگي خليج فارس ويرانه اي بيش نيست ؟

سيامک برازجاني : با سلام مدتي است که بحث بوشهر پايتخت انرژي يا فرهنگي خليج فارس در نسيم جنوب مطرح است .اگر شاه Tتخم لق انرژي هسته اي را در بوشهر نکاشته بود نمي دانم آيا امروز مردم بوشهر مي توانستند تقاضاي پايتخت انرژي شدن کنند؟ ( پيش کشيدن بحث عسلويه در اين رابطه صد در صد انحرافي است).
دوستان عزيز طبق آماري که چندي پيش جناب احمد شيرزاد در سايت ادوار تحکيم وحدت ارائه نمود در سال ۸۳ بالغ بر ۱۹۰ ميليارد تومان از طرف دولت انرژي مدار در نيروگاه بوشهر هزينه شده است (و جالب اينجاست که ايشان اظهار مي داشتند که اين رقم تنها از طرف مجلس شوراي اسلامي تاييد شده يا مجلس شوراي اسلامي در روند آن قرار دارد و حتما دهها ميليارد ديگر هم بدون نظر مجلس در اين پروژه ملي و حق مسلم ما هزينه شده است که روح مجلس هم از آن خبر ندارد) جايگاه سرمايه گذاري اجتماعي دولت از اين پروژه کجاست ؟ميزان بهره مندي مردم هليله و بندرگاه از اين پولها چقدر است؟ (در نظر داشته باشيم که بوق صدا و سيماي هسته مدار ما هم هر صبح تا شب بر ارزاني و مقرون به صرفه تر بودن اين انرژي نسبت به نفت مي دمد و باز هم در نظر داشته باشيم که منطقه ويژه پارس هم سالانه چندين ميليارد تومان در استان هزينه مي کند چرا و به چه شکل بماند).
به راستي آيا مردم استان فکر کرده اند که چرا کاخ انرژي هسته اي ايران که در پايتختي به نام بوشهر قرار گرفته لااقل به اندازه يکي از پتروشيمي هاي ايران به نقاط مجاور خود کمک نمي کند؟ آيا بهتر نيست به جاي برخورد احساسي با اين قضايا از دولت بخواهيم که از يک تيم باشگاهي حمايت کند و در قبال اين کار اسم انرژي هسته اي بر پيراهن آنها منقوش باشد؟
پايتخت فرهنگي خليج فارس به استناد سايت نصير و نسيم جنوب ويرانه اي بيش نيست. چندي پيش استاندار بوشهر اعلام کرده بود که دهها تن زباله از سطح خيابانهاي پايتخت فرهنگي خليج فارس توسط استانداري جمع آوري شده است ! 
(و اين ميزان منهاي زباله اي است که شهرداري بوشهر در طي روز جمع مي کند (هنوز دوستان بعد از گذشت ۲۷ سال از انقلاب ايران نتوانسته اند مصاديق فرهنگي مثل سينما را در اين شهر بوجود آورند. (توجه داشته باشيم که پايتخت فرهنگي خليج فارس بايد از حداقل ۴ فرهنگسراي بزرگ و در خور و چندين سينماي مدرن برخوردار باشد .(داشته هاي عيني و ملموس ما در رابطه با سازه هاي فرهنگي در کجاي مناسبات فرهنگي کشورهاي خليج فارس قرار مي گيرد ؟ مطالبات بالا داشتن خوب است و شايد اگر موجب تاسف حاکمان و فرهنگيان کشور نشود و اگر کارشناسي شده باشد باعث ارتقا فرهنگي يک استان شود اما ...

بجاي زير سوال بردن مسوولان نفت يا نيرو، بدنبال مسئولان استان خودتان باشيد

مهندس تقي نژاد - مشاور در تهران: آقاي سيامک برازجاني در متني اعتراضي نوشته اند که جايگاه هليله و بندرگاه از هزينه هايي که در نيروگاه اتمي مي شود کجاست؟ اين خيلي حرف عجيبي است. در سيستم برنامه ريزي فصول اعتباري هر بخش مجزاست و اين دليل نمي شود که چون اين دو روستا در کنار نيروگاه هستند پس بايد اعتبار نيروگاه به اين دو روستا اختصاص يابد. 
البته آنچه در برنامه ريزي مهم مي باشد بحث آمايش سرزمين است. شما نمي توانيد بگوييد که چرا به فرض از ۱۹۰ ميليارد توماني که در يکسال در نيروگاه هزينه شده است به اين روستاهاي اطراف چيزي نرسيده اما حق داريد بگوييد که چرا به اين روستاها و صدها روستاي ديگري که در کنار طرحهاي ملي نيستند اهميت کافي داده نشده است. آيا به نظر شما چون اين دو روستا در کنار نيروگاه هستند بايد به طور ويژه مورد توجه قرار گيرند اما به روستاي گاو زرد در ليراوي نبايد توجه شود؟ در توسعه متوازن بايد به تمامي مناطق به صورت رسيدگي شود. بهتر اين است که بجاي نقطه اي ديدن توسعه بر روي تمامي استان تاکيد کنيد. البته نبايد سعي کرد به بهانه عدم رسيدگي به چند روستا يک طرح بين المللي را که تا کنون ميلياردها دلار در آن سرمايه گذاري شده است را زير سوال برد. نيروگاه اتمي بوشهر يکي از بزرگترين پروژه هاي صنعتي کشور است و نقش منحصر بفردي در افزايش توان علمي و ارتقاء بدنه کارشناسي کشور دارد. نکته ديگر بجاي اينکه مسوولان شرکت نفت يا نيرو را زير سوال ببريد که چرا از اعتبارات پروژه هاي ملي خود در بوشهر براي آبادي روستاها و شهرهاي بوشهر هزينه نکرده اند بدنبال مسئولان استان خودتان باشيد تا راهها تعامل با نفت و نيرو را بپيمايند و زمينه همکاري آنها را با استان فراهم کنند. نميشود نشست و دست روي دست گذاشت و انتظار داشت تا با اين همه مشکلات، مسوولان نفت و نيرو خودشان به فکر سرويس دهي به بوشهر باشند. مردم و مسئولان استان شما هم بايد حرکت و برنامه اي داشته باشند.

آيا تعادلي ميان هزينه ها و دستاوردهاي اين مردم در حاشيه مرزها وجود دارد؟

بوشهري : در مورد توضيحات آقاي مهندس تقي نژاد نکاتي به نظر ميرسد که اختصاراً در ذيل مي آورم:
۱- بعيد است مشاور محترم نداند که منظور آقاي برازجاني و يا هر شهروند ديگري که در مورد ضرورت توجه به مجموعه هاي اجتماعي در پيرامون پروژه هاي عظيم صنعتي سخن مي گويند (هر چند احساسي و از سر درد) اين است که با نظر به تبعات عظيم اجتماعي ، فرهنگي ، زيست محيطي ،رواني و حتي اقتصادي چنين طرح هايي، لازم است که با يک مهندسي اجتماعي جهت داده شده به سمت توسعه متوازن ، انساني و سبز و پاک به صورتي ويژه و با توجه به اصل «نابرابري عادلانه» در روند برنامه ريزي ها به چنين مجموعه هايي ( شهرها و روستاهاي حاشيه ي پروژه هاي بزرگ و ملي ) توجه گردد .بنابراين به نظر مي رسد اين دوست عزيز مشاور به صورتي سفارشي کامنت خود را در اين فضا و در پاسخ به آقاي برازجاني گذاشته اند و يا ايشان نيز مانند بسياري ديگر در طول تاريخ معاصر توسعه ايران ، چه قبل و چه بعد از انقلاب، نگاهي از بالا به پائين و غير اجتماعي به مسئله توسعه دارند. 
2- پيشنهاد مي کنم اين دوست گرانقدر تشريف بياورند و مطالعه اي پيمايشي در مورد ميزان خسارات وارده به مردم بومي مناطق حاشيه پروژه هاي بزرگ ملي داشته باشند تا ببينند که هزينه زندگي با امکانات بالا در تهران براي مرکز نشينان را چه کساني در کشور پرداخت مي کنند؟ چه کساني از مزيت هاي نسبي سرزمين شان مثل قرار گيري در کنار دريا، اقتصاد درونزا و بومي تجارت و شيلات ، تنوع زيستي و اکو توريسم و توسعه متوازن شهري و حتي منابع سرشاري که خدا در زير زميني که آنها سال ها در آن زندگي کرده و خوبي و سختي هايش پذيرفته اند، محروم مي گردند؟
3- آقاي مهندس تقي نژاد - مشاور از تهران، اين مردم هيچ چيزي بيشتر از آنچه به نسبت حضورشان در کشور به عنوان يک شهروند بايد به آنان تعلق بگيرد، نمي خواهند. بيايد بررسي علمي کنيد که آيا تعادلي ميان هزينه ها و دستاوردهاي اين مردم در حاشيه و مرزهاي کشور وجود دارد و آيا ميزان برخورداري در سطح مناطق به نسبت توسعه يافته مثل پايتخت، داراي نسبت متعادل و تاحدودي عادلانه با اين مناطق هست يا خير؟ جناب مشاور به خوزستان رفته ايد؟ آبادان و خرمشهر و بندر امام و... ديده ايد ؟ ميدانيد که جنوبي که باعث شده پول بي حساب نفت در کشور وجود داشته باشد و آنچنان غفلتي ايجاد کند که تهران شما با حضور فرهيختگاني همچون جناب عالي هر لحظه در انتظار انفجار باشد و مردم و دولت نيز در رخوت و بي خيالي تاريخي نسبت به زلزله ، آلودگي و... قرار بگيرند، خود اکنون در چه وضعي است؟ اين جنوب آنچنان ظرفيت ها و مزيت هاي تاريخي داشت که همواره خاستگاه تمدن هاي بزرگ بشري بوده اما امروز با وجود پيدا کردن ابر مزيت هاي ديگري مثل نفت و گاز و اکنون انرژي هسته اي چه بر روزگارش مي رود؟ کشاورزي خوزستان کجاست؟ تجارت بوشهر چه شد؟ بر ميراث فرهنگي متعلق به کل بشريت در جنوب کشور چه مي رود؟ شوش ، ليان ، سيراف، بيشاپور ، پاسارگاد ، بافت هاي شهري قديمي با معماري هاي بي نظير اقليمي و ... مي توانستند جنوب را بدون نياز به نفت به يکي از توسعه يافته ترين مناطق دنيا تبديل کنند اما...دوست عزيز مشاور به جنوب و شهر ما بيايد تا دست در دست هم و با هزينه ي ما و البته نه با نگاه کساني که دفاع از منافع ملي را فقط با خرج مردم بيچاره امکان پذير ميدانند ، چشم ها را بشوييم و جور ديگر نگاه کنيم تا ريشه بدبختي ها را حتي در تهران کشف کنيم ، تا بدانيم از مسئولان کوتوله¬ي ما در مناطق مظلوم (محروم ناميده شده) کاري بر نمي آيد چراکه اولاً از همان سيستمي هستند که اعتقادي به توسعه متوارن ندارد و يا اساساً از نظر علمي آنرا درک نمي کند و دوماً مديراني در اين سطح، در نظام مديريتي تمرکز گراي ما جدي گرفته نمي شوند.
اما در پايان جناب مهندس تقي نژاد، هموطن تهراني، مردمي که تنها هزينه هاي توسعه بر آنان تحميل مي شود و فرصتي براي ژست گرفتن به بهانه هاي مختلف ندارند و البته از زندگي با رفاه و امنيت نسبي نيز برخودار نيستند ، مثل شما انسان اند و اين جهاني ، ايراني ، مسلمان و البته جنوبي و بوشهري . اين مردم مي خواهند پايبند به ارزش هاي انساني و اعتقادي شان باشند ، به وطن خود افتخار کنند هماهنگونه سالها با همين انگيزه در مرزها ايستادند و مقاومت کردند اما حق دارند آرزو داشته باشند که فرزندانشان مانند فرزندان تهراني ها، اصفهاني ها ، تبريزي ها ، مشهدي ها و شيرازي ها از حداقل ها براي رشد و زندگي برخوردار باشند.شما در اين مورد چگونه فکر مي کنيد؟