۵ علامت این‌که زندگی شما به یک تغییر اساسی نیاز دارد

یک زندگی شاد و سالم را در پیش بگیرید

 

lifestyle

 

مدتها بود که در تمام جنبه‌های زندگیم کم آورده بودم. شغلم ایده‌آل نبود، دوستی‌هایم سمی بودند، و روابطم اجحاف آمیز. زمانی که این را فهمیدم، مسیری را برای دوست داشتن خودم آغاز کردم. به‌وسیله حس ارزشمندی که یافته بودم، چیزهایی را که در زندگیم در مسیر جدیدم قرار نمی‌گرفتند، شناختم و رهایشان کردم. “نه” گفتن ساده‌تر شد و مطمئن شدم که چیزهای بهتری روی خواهد داد. از زمانی‌که فهمیدم چه می‌خواهم و به چه نیاز دارم، ترسم از بین رفت. شناسایی مشکل، اولین قدم در برطرف کردن آن است.

بنابراین در اینجا ۵ علامتی را که نیازمند توجه شما هستند می آوریم.

 

  1. کسل هستید و چیزی برای مبارزه و به چالش کشیدن ندارید.

وقتی کارهایی را انجام می‌دهیم که در راستای خواسته‌ها یا شخصیت‌مان نیستند، کسالت و خستگی اجتناب ناپذیر است. من شغل بسیار عالی در بازاریابی داشتم، اما در نهایت احساس کردم دیگر چیزی مرا به چالش نمی‌کشد و کم کم از کارم بدم آمد. همان زمان بود که تصمیم گرفتم دنبال رویایم بروم و مشاور و مربی زندگی بشوم. و حالا حرفه‌ای دارم که واقعا به من انگیزه می‌دهد.

اگر احساس خستگی و بطالت کردید، بخش‌هایی از زندگی‌تان را که درمسیر خواسته‌های‌تان نیستند بررسی کنید. سپس خطر کرده و به زندگی که واقعا می‌خواید نزدیک‌تر شوید. این‌کار هراس انگیزترین کاریست که تا به حال انجام داده‌اید، اما پیامدش ارزشش را دارد. و ضمنا اگر در موقعیت فعلی‌تان ناراضی هستید، پس چه چیزی برای از دست دادن دارید؟

 

  1. احساس گیجی و درجا زدن می‌کنید.

همه ما جاهایی در زندگی این احساس را داشته‌ایم. احساس می‌کنیم توان ایجاد هیچ تغییری را نداریم و این باعث می‌شود کارهای دیگران برای‌مان بسیار جذاب جلوه کند. من حس می‌کردم در زندگی گروهی و مخرب گیر کرده‌ام. توسط آدم‌های سمی و خطرناک احاطه شده و روابطم اجحاف آمیز بودند. احساس می‌کردم انتخابی بجز همان زندگیم ندارم. اما راز پنهانش اینجاست که : ما بینوا و عاجز نیستیم، قدرت حرکت داریم و می‌توانیم زندگی‌مان را تغییر دهیم.

در نهایت به این درک رسیدم و شروع کردم به برداشتن قدم‌های کوچک در مسیر زندگی دلخواهم. به جای این‌که از خودم توقع داشته باشم همه چیز را به سرعت تغییر دهم، با خودم توافق کردم که تغییرات کوچک و منظم در زندگیم ایجاد کنم. عادات سالم‌تری را انتخاب کردم، با افراد مضر زندگیم قطع رابطه کردم و در پایان تغییرات کوچک و جزئی منجربه یک زندگی کاملا جدید شدند. کلید موفقیت، وفادار ماندن به ادامه مسیر است.

 

  1. مضطرب هستید.

اضطراب نتیجه رفتار و شراکت در چیزهایی است که در راستای خواسته‌های واقعی‌مان نیستند. من پیش از این‌که شغلم را تغییر دهم، بی‌نهایت اضطراب داشتم.روزهایی بودند که حتی تایپ کردن برایم دشوار بود چون خیلی مضطرب بودم. بدنم کنترلش را از دست داده بود و داشتم تباه می‌شدم.استرس را مسبب اضطرابم می‌دانستم و فکر می‌کردم از عواقب حجم زیاد کارم است.

درحقیقت، فقط شغلم نامتناسب با روحیه من بود و بدنم هم داشت به آن واکنش نشان می‌داد. وقتی اضطراب‎‌تان زیاد است، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید گوش دادن و توجه به بدن‌تان است. ببینید بدن‌تان در آن لحظه به چه چیزی نیاز دارد، شاید استراحت می‌خواهد، به حرکت نیاز دارد یا شاید هم مدیتیشن. هرکاری که برای آرامش اعصاب‌تان لازم است انجام دهید. وقتی اضطراب‌تان برطرف شد، شروع کنید به ریختن برنامه‌ای برای رها شدن از این موقعیت مضر و زهرآگین.

 

  1. احساس ناامنی می‌کنید.

ما همیشه قادر نیستیم بپذیریم که نیازهایی داریم، یا آگاه نیستیم که نیازهای‌مان برطرف نمی‌شود. اگر در رابطه‌ای هستید که طرف مقابل‌تان به اندازه‌ای که نیاز دارید ازشما حمایت نمی‌کند، مطمئنا علامت این است که درحال از پادرآمدن هستید. این کاملا درست و به‌جاست که در رابطه‌تان نیازهایی داشته باشید. با نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های خودتان، به خودتان اعلام می‌کنید که مهم نیستند و این راهی حتمی و قطعی برای ضربه زدن به عزت نفس‌تان است و هرچه زودتر نیاز به تغییر مسیر دارید. بفهمید که نیازهای شما وجود دارند، سپس فرصت را دریابید و با نیازهای‌تان ارتباط برقرار کنید. باید بدانید که با تصدیق نیازهای‌تان راحت‌تر خواهید بود و تنها راهش هم تمرین است.

 

  1. می‌دانید که چیزی غلط است.

اگر حس می‌کنید موقعیتی که در آن هستید درست نیست، احساس‌تان را پس نزنید. به درون‌یافته‌های‌تان گوش دهید. اگر چیزی حس خوبی به شما نمی‌دهد، معمولا خوب هم نیست. اگر نسبت به خیلی چیزها همین حس ناخوشایند را دارید، وقت بگذارید و جاهایی از زندگی را که درحال تحلیل بردن شماست کشف کنید و انعکاسش را روی اهداف و آرمان‌های‌تان ببینید؛ آیا مسیری که درحال حاضر می‌روید شما را به این اهداف نزدیک می‌کند؟

چیزهایی را که شما را در جریان خواسته‌های‌تان قرار نمی‌دهد لیست کنید و برنامه عملی برای شروع یک زندگی واقعی که دوستش دارید بریزید. خودتان را با تغییرات بزرگ از پا درنیاورید، در عوض گام‌های کوچک و شدنی بردارید که شما را به جایی که می‌خواهید برساند.

با ارزش واقعی خودتان رابطه برقرار کنید و با وقت گذاشتن برای توجه به افکارتان به صدای درون‌تان گوش دهید؛ بدون هیچ نفوذ بیرونی. شما لایق این هستید که عاشق زندگی‌تان باشید.

 

منبع: مجله سلامت