پیش بینی پایان حکمرانی ایران در صنعت جهانی گاز به دلیل افت فشار در میادین

 

پیش بینی پایان حکمرانی ایران در صنعت جهانی گاز به دلیل افت فشار در میادین

حسین بردستانی- کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک

میدان پارس جنوبی بعنوان یک میدان مشترک بین ایران و قطر بالغ بر 50 درصد انرژی کشور و 80 درصد گاز کشور را تامین می نماید. به دلایلی که در ادامه، تشریح خواهیم نمود، برآورد می شود از سال 1404 بواسطه اٌفت فشار مخزن، بطور سالانه حداقل هر یک سال، یک فاز گازی را از دست بدهیم و از سال 1410 باید به فکر سوخت های جایگزین باشیم. همچنین برآورد می گردد تا سال 1420، تولید این مخزن از 700 میلیون متر مکعب گاز در روز به 400 میلیون متر مکعب، تقلیل یابد که اهم دلایل آن به شرح ذیل تشریح می گردد:

1-موقعیت مخزن پارس جنوبی یا در اصطلاح قطری ها، گنبد شمالی بصورت 60به 40 به سمت قطر می باشد.

2- شیب مخزن پارس جنوبی به سمت قطر هست و بطور طبیعی در گذر زمان و ایجاد خلاء در مخزن، فشار پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی نیز کاهش یابد.

3- قطر بارها عنوان نموده است که توانسته با همکاری شرکت های آمریکایی، نفت و گاز هلیوم موجود در سفره را با استفاده از ایجاد چاه های اریب که مبدع آن نیز فن سالاران ایرانی می باشند، از مخزن استخراج نماید.

4- تمامی چاه های گازی مجتمع گاز پارس جنوبی به دلایلی نامعلوم با فاصله از خط مرزی ایجاد شده اند و تنها پالایشگاهی که چاه های آن نزدیک خط مرزی می باشد، پالایشگاه چهارم (فازهای6، 7 و 8) مجتمع گاز می باشد.

5- عدم توجه به نوسازی و به روز رسانی تجهیزات، لجستیک و فرآیندها همگام با موج پنجم تکنولوژی، عامل دیگری در کندی روند تغییرات در این غول کهنسال تازه از خواب برخاسته است.بدین توضیح که، صنعت گاز پارس جنوبی از تکنولوژی های موج سوم و پیش موج چهارمی بهره می گیرد در حالیکه صنعت گاز در کشورهای رقیب به سرعت در حال استقرار موج پنجم و بلوغ industry 4.0 می باشد.این موج ارتباط مستقیمی با بهره وری دارد که با عنوان سبک سازی در تمام ابعاد نیز از آن یاد می شود.طبق آنچه در منابع علمی منتشر شده به چشم می خورد تا کنون منافع زیادی عاید رقبا گردیده اما در این سو هنوز ساز و کاری یکپارچه برای بخش ابتدایی موج پنجم یعنی داده برداری و هوشمند سازی این غول عظیم صنعتی دیده نمی شود.همچنین، رویکردهای خسته و قدیمی و نبود توان تصمیم گیری کارآمد که با مقوله و مفهوم چابکی بیگانه است، موانع زیادی در تعریف صحیح هوشمندسازی برای این بخش از اکوسیستم اقتصادی کشور، ایجاد نموده است.

6- پارس جنوبی به مثابه گاو شیردهی است که بسیار کمتر از مقدار شیری که می دهد، تغذیه می شود.حمایت تمام قد دولت از صنعت پتروشیمی برای یک دهه در کنار نرخ ارز، سیستم خصوصی، معافیت مالیاتی و یارانه انرژی، مراکز پتروشیمی را آنقدر قدرتمند و متوقع ساخته که بعید است با ابزار قانون هم بتوان بخش کوچکی از تخفیف بزرگ گازی که به آنها تعلق گرفته است را بازگرداند.علاوه بر این، مجموعه گاز فرزند خوانده ای است که چشم به ته مانده ی خرجی پدری دارد که همین بودجه اندک رسیده از پتروشیمی ها را برای فرزندان خلف و پروار کردن ساختار معیوب بروکراسی میراث دارسی، هزینه می کند.

بر همین اساس، کشوری که یکی از حکمرانان اصلی انرژی( نفت و گاز ) در جهان می باشد، به زودی در صف بزرگ ترین وارد کنندگان گاز دنیا قرار خواهد گرفت و پیش بینی می شود از سال 1410 به بعد، هزینه های بسیاری را متحمل خواهد شد.لذا تا دیر نشده است، شرکت ملی نفت ایران و کمیسیون انرژی مجلس باید برای جلوگیری و خروج از این بحران برنامه ریزی نمایند و برآورد می شود اگر همین حالا اقدام شود، شرکت ملی نفت ایران حداقل می بایست 50 میلیارد دلار برای این کار، اختصاص دهد.البته سوال است که اساساً سرمایه ای به مبلغ 50 میلیارد دلار پیدا می شود که بطور کامل برای توسعه پارس جنوبی سرمایه گذاری گردد؟ حال اگر در کنار بحران مزیت نسبی (مخزن مشترک و خدادادی پارس جنوبی) بحران مزیت رقابتی منابع انسانی صنعت گاز پارس جنوبی نیز اضافه شود، عملاً دولت با یک بحران انرژی مواجه خواهد شد.در فرصت های بعدی به بحران منابع انسانی پایتخت انرژی ایران بعنوان یک مزیت رقابتی در حال انزوا و فرسایش و عامل پایداری تولید پالایشگاه ها، خواهیم پرداخت.