منوی اصلی
فصل سوم: رهیافت روششناسانهی پیشنهادی برای توسعهی شهر دانایی
- بازدید: 1527
مفهوم شهر دانایی، به صورت ویژه، یک برتری برای هر شهر است. هر چند هم اکنون بسیاری از شهرها هستند که خود را شهر دانایی می انگارند، امّا بسیاری دیگر از شهرها هستند که طرح های راهبردی خود را برای گذار به شهر دانایی نگاشته اند (13).
برای پاسخ دهی به شرایط فضای تغییرات پرشتاب اقتصاد کنونی، بسیار حیاتی است که سیاستگذاران از آنچه که در رشد شهرهای 10 سال آینده مؤثرند، ادراک مناسبی داشته باشند (14). از این رو، در فضای شرایطِ اقتصادِ در گذر، تدوین راهبرد روشن و رهبری نیرومند و توانایی چنگ اندازی به فرصت ها و چالش های رو در رو، برای شهرها بسیار حیاتی است (14).
برای گام نهادن در گذار تبدیل به شهر دانایی، موارد زیر را می بایست مدّ نظر قرار داد:
الف/ سطوح شدت و بار دانایی
برای ورود به مفهوم دروازه ی شهر دانایی، بسیار ضروری است که شهر، توده ی بحرانی از صنایع با شدت و فشردگی بالای دانایی را در اختیار داشته باشد.
ب/ وجود شایستگیهای برجسته در صنایع گوناگون
یک شهر دانایی بایستی حداقل در بیش از یک صنعت با شدت بالای دانایی، شایستگی محوری داشته باشد.
پ/ کارگران دانایی
برای گام نهادن در مسیر شهر دانایی، شهر بایستی 20 درصد از نیروی کار خود را در سطح چهارم داشته باشد و 15 درصد از مشاغل آن شامل مدیران ارشد باشد که این به معنای آن است که چنانچه شهر نتواند کارگران دانایی خود را از بیرون تأمین کند، سرمایه گذاری بر آموزش محلی را میبایست حاکم نماید.
ت/ دانشگاه چالاک
شهرهای دانایی موفق نیازمند به حداقل یک دانشگاه می باشند.
ج/ اتصال و پیوند
وجود پیوندهای ICT خوب و شبکه ی ریلی، هوایی و بزرگراهی، از ضروریات رشد شهر دانایی قلمداد می گردد (10).
برای نیل به چنین زیرساخت ها و پیش نیازهایی، جهت بنیان یک شهر دانایی، رهیافت های گوناگونی پیشنهاد شده است که پاره ای به گذر از قلمروی دانایی شهری جهت توسعهی شهری دانایی محور شهرها (15) نظر انداخته و گروهی دیگر توسعهی ناحیه ی دانایی ، در هنگامه های گوناگون را پیشنهاد کرده اند (16).
کوستاس ارگازاکیس و همکاران وی با تحلیل و نگرش در رهیافت های شش شهر بارسلونا، استکهلم، مونیخ، مونترال، دوبلین و دلفت که پروژه های پیشاهنگ روشنی را جهت گذار به شهر دانایی تدارک دیده بودند، یک رهیافت جامع و یکپارچهای را طراحی کرده اند که از توان پایداری و سازگارمندی بسیار بالایی برخوردار است (13).
در این بخش از نوشتار، تلاش می شود که چارچوب و عناصر این رهیافت روش شناسانه جهت توسعهی شهر دانایی ارائه شود. در هر صورت چنین می نماید که این رهیافت می تواند ابزار سودمندی برای هر شهری که سودای توسعه به سوی شهر دانایی را در سر می پروراند، قلمداد شود.
رهیافت روش شناسانهی پیشنهادی برای توسعهی شهر دانایی
در این رهیافت پیشنهادی، پنج هنگامه وجود دارد. نخستین اولویت، ساماندهی کمیتهی شهر دانایی است که مسئولیت مشاوره و هماهنگی تمام اقدامات را از آغاز به عهده خواهد داشت. این کمیته توسط بخش دولتی محلی (که ممکن است با بخش ملّی نیز پیوسته باشد) و نمایندگانی از دست اندرکاران و ذینفع ها که به صورت یکسان شرکت داده می شوند، بنیان گذاشته می شود.
هنگامهی اول: شناخت وضعیت کنونی شهر به عنوان یک شهر دانایی
پیش از هر تلاش برای یک رهیافت راهبردی، کمیته ی شهر دانایی بایستی به بررسی وضعیت موجود شهر (به عنوان یک شهر دانایی) بپردازد. این بررسی بایستی بر این بنیان شکل گیرد که هر شهر دانایی دارای ویژگی ها و برجستگی هایی است مانند:
فراهم آوردن ابزارهای لازم برای امکان دسترسی تمام ارگان های دانایی شهر به دانایی، به شیوه ای سیستمی، کارآمد و مؤثر
توانایی، زایش، جذب و نگهداشت شهروندان با مهارت برتر و کارگران دانایی در دامنه های گوناگون
جاری بودن فرایندهای مدیریت دانش و شیوه های آن در زندگی روزانه ی شهر
وجود فضای مناسب برای تولید و انتشار ایده های نوین و نوآور
تعالی در پژوهش که سکویی را برای کالاها و خدمات وابسته به دانایی نوآورانه و نوین فراهم می آورد.
فراهم بودن دسترسی ارزان به اطلاعات پیشرفته و فناوری های ارتباطی (ICTS) جهت تمام شهروندان و غیره.
شناسایی وضعیت کنونی شهر؛ شامل دو گام عمده است:
1) شناسایی ضعفهای کنونی
کمیته ی شهر دانایی به شیوه ای مناسب به بررسی و شناسایی ضعف های شهر در رابطه به توانایی کنونی آن برای کسب ویژگی های توصیف شده برای شهر دانایی می پردازد.
2) شناسایی نقاط قوت کنونی شهر
کمیته ی شهر دانایی به بررسی و شناسایی دارایی های با ارزش و منحصر به فرد شهر که می توانند به عنوان شایستگی ها و برجستگی های شهر در مقایسه با شهرهای دیگر مطرح شوند و نقطه ی تمایز شهر از دیگر شهرهای در حال رشد دانایی قرار گیرند، می پردازد. نقاط قوت و ضعف شهر میتواند به عوامل بیرونی (وضعیت عمومی کشور، محیط، اقتصاد کلان و غیره) یا درونی (تاریخ، جغرافیا، شیوه ی اندیشه ی ویژه و غیره) بستگی داشته باشد.
شیوه های گوناگونی می توانند برای این ارزیابی ها سودمند باشند. کمیته ی دانایی شهر می تواند از مدل موجود، مانند مدل اسکاندیا که تصویر متوازن و جامع از سرمایه ی عقلی و مالی فراهم می آورد و یا از یک مجموعه شاخص هایی که برای ارزیابی وضعیت کنونی و موفقیت اقدامات طراحی شدهاند، استفاده بنماید. (این بستگی مستقیم به هنگامه ی پنجم روش شناسی دارد.)
عامل بینهایت مهم در هنگامه ی اول، شیوه ای است که شهروندان و دیگر فعالان، وضعیت شهر خود را به عنوان یک شهر دانایی ادراک می نمایند. از این منظر، کمیته ی شهر دانایی، مصاحبه ها و نشست هایی را با نمایندگان و فعالان گوناگون سازماندهی کرده و پرسشنامه های تحت وب را انتشار داده و شیوه های نوین و متنوعی را جهت بحث و تبادل نظر فراهم می آورد.
هنگامهی دوم: تعریف راهبرد
شناخت فراهم آمده در هنگامه ی نخست، جهت تعریف و طراحی راهبردی که به دست می آید، بسیار مهم است. این راهبرد شامل راستاهای راهبردی زیر میباشد:
راستای راهبردی اول: ارتقاء مفهوم شهر دانایی و یا بهبودی پیوستهی آشکاری مفهوم
در موارد ضعف در سطح آشکار شدن مفهوم، دورنما و چشم اندازهای موفقیت چندان خوشایند نمی آیند. همگان در شهر می بایست ادراک مناسبی از شهر دانایی و سودمندی های شهر دانایی داشته باشند. آنها می بایست انتقال به اقتصاد دانایی را درک نموده و از ارزش در گردش دانایی در این دوران آگاه باشند. از این رو، در پناه چنین درکی است که آن ها به عنوان حامیان در تبدیل شهر به یک شهر دانایی تلاش خواهند نمود. یک ارگان ویژه را میتوان جهت ارتقاء مفهوم و بهبودی پیوسته ی آشکاری این مفهوم در سطح مدیریت شهری، کسب و کار، جامعهی پژوهشی، مدارس و غیره ساماندهی کرد. کارهایی که این ارگان می تواند انجام دهد شامل ساماندهی گروه های اطلاعاتی، طراحی و پخش بروشورها، چاپ اطلاعات در رسانه های عمومی، نشست های بحث و تبادل نظر و ارتقاء وابسته به وب و غیره باشند. این ارگان همچنین می تواند شهر را به عنوان یک جایگاه توریسم دانایی ارتقاء دهد.
راستای راهبردی دوم: حمایت و یا بهبودی فرایندهای مدیریت دانایی در شهر
فرایندهای مدیریت دانایی که در شهر روی میدهند (مانند خلق دانایی، ذخیره سازی، به اشتراک گذاری و کاربرد و بررسی دانایی) می بایست مورد حمایت و توسعه قرار گیرند. در حقیقت، از آنجا که هدف نهایی، تلاش کلی جهت توسعه ی یک شهر دانایی است، در تعریف می توان گفت که این تلاش در راستای تقویت پیوسته ی فرایندهای مدیریت دانایی است. از این رو، می توان خرده گرفت که بنابراین نیازی به تدوین راستای راهبردی جداگانه ای نیست. با این وجود چندین فعالیت وجود دارد که به صورت مستقیم با این هدف بستگی دارند (مانند خلق قوه ی متحرکه ی نوآوری شهری، خلق شبکه های رسمی و غیر رسمی جهت به اشتراک گذاری دانایی، معرفی فرایندهای مدیریت دانایی در بخش عمومی، فراهم آوردن مشوق هایی برای به اشتراک گذاری دانایی، تقویت شبکه های کتابخانه های عمومی، حمایت از جوامع عملگرا و غیره). کمیته ی شهر دانایی باید به روشنی، انواع دانایی (دانایی آشکار یا نهان، عمومی، خصوصی، علمی، فناورانه، راهبردی و غیره) راکه باید مدیریت شود، تعریف نماید و تبادل، انتقال و حتی تجارت دانایی را هماهنگ نماید. اولویت مهم دیگر، افزایش ظرفیت دانایی شهروندان جهت تبدیل بارش بهمن اطلاعات، به دانایی سودمند است.
راستای راهبردی سوم: بهبودی در زیرساخت فناوری اطلاعات (ICT) شهر و سطح دانش ICT شهروندان
یک شهر دانایی بر پایه ی کیفیت و ساختار اطلاعات و شبکه ی ارتباطات دور آن بنیان گذاشته میشود. فناوری کابلی (که اجزاء فیبر نوری را با ظرفیت بسیار بالا برای انتقال داده ها در هم می آمیزد) اساس زیرساختی مناسب برای چنین شبکه ی پیشرفته ای است. زیرساخت فناورانه و شبکه ای شهر مورد بررسی قرار گرفته و چنانچه نیاز باشد، می-بایست یک تحلیل جامع از فعالیت ها و سرمایه گذاری های مورد لزوم انجام گیرد. طراحی اطلاعات شهری و سیستم دانایی بسیار مهم است. مدل-هایهای گوناگون را میتوان به هم پیوند داد: مرکز تبادل و مدیریت اطلاعات و دانایی جهت گردآوری و به اشتراک گذاری اطلاعات گوناگون و منابع دانایی؛ سیستم اطلاعات و دانایی عمومی برای ارائه ی خدمات عمومی مانند ناوبری راه ، هواشناسی لحظهای، خرید شبکه ای و اطلاعت پیرامون فعالیت های فرهنگی، سیستم امنیت اطلاعات و دانایی جهت اطلاعات واحدهای نظامی. همه ی افراد و سازمان ها، در همه ی رده های پلکان اقتصادی بایستی دسترسی با قیمت ارزان به این خدمات داشته باشند.
افزون بر این، شهر باید سیاست آموزش مناسب و برنامه های کمکی که دانش و مهارت ICT همه ی شهروندان را افزایش می دهد تعریف نماید. این عوامل در خلق تار و پود توانمندی دانایی (مانند سکوی فناوری که شبکه بندی و بر هم کنش های، اجتماعی مردم، فرهنگ و ایده هایی که شبکه سازی همتا - به - همتا و ارتباطات هدفمند و هوش انسانی را تسهیل می نماید) اثر می گذارند.
راستای راهبردی چهارم: دلگرمی از مشارکت و درگیر نمودن یکسان همهی شهروندان
هر شهروندی به شکل ایده آل دارای حقوق جامعه ی دانایی زیر است:
حقوق دسترس پذیری
حقوق اطلاعاتی
حقوق آموزش و تربیت
حقوق مشارکت
این حقوق از طریق دسترسی به خدمات پهنای باند گسترده ، دسترسی به اطلاعات عمومی شفاف، جامع، با درک پذیری فراوان و کاربر پسند ، آموزش مناسب به منظور سودمندی کارآمد از خدمات و دانایی قابل دسترس و مدیریت عمومی شفاف در تمام سطوح تصمیم گیری، تأمین می گردند؛ هر چند که اطمینان از حقوق جامعه ی دانایی، این را تضمین نمی نمایند که شهروندان به صورت فعال در توسعه ی شهر دانایی مشارکت نمایند. در هر صورت، مشارکت آنان بایستی در زندگی روزانه ی آن ها به شیوه های گوناگونی، ارزش افزوده بیافریند. برای مثال، یک پورتال شهری جذاب می تواند چنین خدمات با ارزش افزوده را ارائه دهد. این سایت می تواند به شیوه ای یکپارچه نیازها و انتظارات شهروندان را در جستجوهای آن ها جهت یافت اطلاعات و میل آن ها جهت آمیختن در جوامع گوناگون، پاسخگو باشد.
جذبه و خلاقیت یک شهر دانایی درکیفیت وب سایت آن منعکس است که می تواند دارای ویژگی-هایی مانند یک پورتال واحد به جای چندین سایت جهت خدمات شهری و شهرداری، جذبهی دیداری و مدرن و ارائهی خدمات دولت الکترونیک مؤثر را داشته باشد. تنها از طریق مشارکت و درگیری مساوی، استعداد خلاق تمام بازیگران بهینه گردیده و سرمایه ی انسانی ناشکفته ی آنها مهار می گردد.
راستای راهبردی پنجم: حمایت از پژوهش، نوآوری در کسب و کار و کارآفرینی
مجموعه ای از کنش ها، اقدامات و پروژه ها بایستی طراحی شود تا پژوهش مورد حمایت قرار گرفته و کارآیی اقتصادی شهر در بخش های وابسته به دانایی بهبودی یافته و کیفیت فرایندهای دانایی افزوده گردیده و بنگاه ها و مؤسسات اقتصادی به نوآفرینی ترغیب و به کارآفرینی تحریک شوند. پاره-ای از راستاهای راهبردی ویژه (بر اساس کمیته ی مشورتی شهر دانایی مونترال در سال 2003) می تواند شامل افزایش در کمک رسانی های در مراحل آغازین محصولات با فناوری برتر و خدمات دانایی، فراهم آوردن ماهران سطح بالا جهت ارزیابی پتانسیل بازار برای حمایت از کسب و کارهای جدید، درک بهتر و بهبودی در پژوهش و توسعه (R&D) از بخش خصوصی، تشویق توسعه دهندگان جهت ساخت ساختمان هایی که به عنوان مرکز رشد برای کسب و کار دانایی عمل می نمایند و جذب مؤسسات و بنگاه-های اقتصادی نوآور به سوی شهر می باشد. از سوی دیگر، بخش خصوصی بایستی مسئولیت پذیری خود را به صورت فعال در حمایت از این تلاش ها، درک نماید.
پیوند مدیریت دانایی در فعالیت های کسب و کار، سرمایه گذاری بر روی ایدههای نوآورانه و همکاری در بخش عمومی، مثال هایی از راستاهای حمایتی را شامل می شوند.
راستای راهبردی ششم: تقویت بخش عمومی در ارتقاء و ابقاء مفهوم
بخش عمومی نقش ویژه ای را در تلاش برای توسعهی شهر دانایی بر دوش می کشد. از این منظر، یک اولویت بنیادی، تعریف اقدامات و فعالیت هایی است که جهت معرفی فرایندهای مدیریت دانایی در سازمان های عمومی شهر منظور می شوند. این امر را می توان با بازنگری عالمانه فراگیر آخرین توسعه های گستره ی مدیریت دانایی و گزینش برترین ابزارها، تکنیک ها و روش ها انجام داد.
مدیریت دانایی در سازمان های عمومی (که در هر سازمانی روی می دهد) می تواند مجموعه ای از برتری های تعیین کننده وابسته به عملکرد، اثر بخشی و کارآمدی (که توسط بسیاری از پژوهشگران و عملگرایان گستره ی مدیریت دانایی برگزیده شده-اند) ارائه نماید. با این وجود، درگیر نمودن بخش عمومی، منحصر به به کارگیری مدیریت دانایی نخواهد بود.
مدیریت دانایی می تواند نقش بیهمتایی را در ارتقاء و معرفی، کاربرد و به اشتراک گذاری دانایی (که به عنوان کالای عمومی قلمداد می گردد) بازی کند. بخش عمومی همچنین می تواند دانایی که به صورت سنتی توسط بنگاه های خصوصی ارائه نمی-شوند را فراهم آورد (مانند پژوهش در زمینه ی بیماری های نادر). در نهایت، بخش عمومی در همکاری با کمیتهی شهر دانایی، باید قوانین اساسی وابسته به تولید دانایی، کاربرد و به اشتراک گذاری آن را به منظور یافت تعادل حقیقی میان لزوم ارتقاء نوآوری و دسترسی به دانایی (حقوق مالکیتی در برابر تساوی حقوق ) تدوین کند.
راستای راهبردی هفتم: تقویت شبکه سازی و همافزایی میان همه ی فعالان اجتماعی و یا با دیگر شهرهای دانایی
تقویت شبکه سازی رسمی و غیر رسمی و نیز بر هم کنشها و هم کوشیها میان ارگان های وابسته به دانایی، نه تنها همگان را در درک گسترده تر زمینه ی مورد تلاش یاری می رساند بلکه در خلق، ذخیره سازی، به اشتراک گذاری، کاربرد و ارزیابی دانایی، فزونی ایجاد می کند. فرصت های برآمده از زیرساخت پیشرفته ی ICT شهری، تنها در زمانی امکان پذیر است که هر تلاش فردی، نیروهای خود را به یکدیگر پیوسته و از طریق شبکه های همیاری و کار مشترک پیوند بیابد.
از این رو، امکان شتاب در فرایندهای مدیریت دانایی و یادگیری فراهم می گردد. افزون بر این، بر اساس تعریف، یک شهر دانایی یک مفهوم جدا افتاده نیست.
گوهر مفهوم، در همکاری با دیگر شهرها، مناطق و ملت ها نهفته است. در نتیجه، پیوندهای استوار و مشارکت ها (در عرصه ی کسب و کار، اجتماعی - فرهنگی و علمی) با دیگر شهرهای دانایی ضروری می باشد. این مشارکت ها امکان تبادل دانایی و نیز دیدگاه ها، تجربیات و نیز درس های آزموده شده را در پیوست با تلاش های آن ها در مسیر توسعهی شهرهای دانایی ایجاد می کند. پیمان های میان شهرهای دانایی مانند پروژه ی پیشاهنگ "رصدگاه شهرهای دانایی" با هدف افزایش ظرفیت نوآوری و کارایی بالای شهر، با خلق یک جامعه ی فعال از شهرها و مناطق دانایی که از یکدیگر می آموزند، شکل گرفته اند.
راستای راهبردی هشتم: افزایش در دسترس بودن و سطح مهارت نیروی انسانی
یک شهر دانایی بر اساس در دسترس پذیری و سطح مهارت سرمایه ی انسانی آن شکل می گیرد. در حقیقت، شهر دانایی بر پایه ی افرادی که ظرفیت ها خلاقیت، توانایی حل مسئله پیچیده و رهبری را از خود نشان می دهند، اساس مییابد. این چنین افرادی نه تنها در بخشهایی که به صورت مستقیم پیوستگی دارند یافت می شوند (مانند فناوری اطلاعات) بلکه در گستره هایی همچون هنر و طراحی و غیره نیز دیده می شوند.
مجموعه ای از مطالعات، به سودمندی های نزدیکی فیزیکی کارگران دانایی اشاره کرده اند؛ زیرا این نزدیکی فیزیکی تولید جوی می کند که موجب فزونی در تولید و انتشار ایده ها می شود. در نتیجه در آغاز، هدف باید تقویت سطح مهارت نیروی انسانی موجود و هدف دوم، جذب نیروی کار مهاجر با شایستگی های سطح بالا باشد. راستاهای راهبردهای ویژه می تواند شامل ارج نهادن بر دارایی های دانایی و شبکه ی کارگزارانی باشد که شهر هم اکنون دارا است، سرمایه گذاری پیوسته بر روی توسعه ی نیروی انسانی، امتداد آموزش تا سطح دانشگاهی، تقویت نهادهای با سطح کیفیت بالا جهت آموزش و تربیت کارگران دانایی، فراهم آوردن محیط پرجذبه که موجب جذب و نگهداشت کارگران دانایی می شوند، آفرینش پروژه های پیشاهنگ "خوشامدگویی" و "در هم آمیزی و یکپارچه سازی برای مهاجرین شایسته".
راستای راهبردی نهم: افزایش فراگیری و ویژگی بین المللی و چند قومی شهر
همبستگی اجتماعی، عامل حقیقتاً مهمی در توسعهی شهر دانایی است. شهر بایستی به همه ی مردمان با پس زمینه های گوناگون، فرهنگ و اندیشه-های متنوع خوشامد گفته و آنها را در راه توسعهی شهر دانایی سهیم کند. مردم بایستی شهر را همچون مکانی جذاب و تحریک کننده برای زندگی و کار احساس کنند.
چنین محیطی می تواند در توانمندسازی، تقویت، درگیر نمودن جامعه و ساخت شبکه های اجتماعی که برای نیل به موفقیت مفهوم شهر دانایی حقیقتاً مهم هستند، کمک نماید.
مشارکت سطح بالا در زیست شهری، یک حس زنده بودن، جذب کنندگی، زیست پذیری و دموکراسی را می آفریند. شرایط فیزیکی، محیطی را جهت مشارکت پذیری در عرصه ی حیات عمومی و نیز مکان هایی را برای ملاقات، نشست، درگیر نمودن، پیوست کردن و بیان اندیشه های مردم فراهم می آورد. چنین جوی، نقش مهمی در باروری متقاطع ایده ها و فزونی پرشتاب جریان دانایی بازی می کند. راستاهای راهبردی ویژه شامل توسعه و ارتقاء شهر به عنوان جایگاه در فهم، احترام و کارکرد موفقیت آمیز با دیگر فرهنگ ها، پذیرش تنوع فرهنگی، افزایش و ارتقاء زیست پذیری شهر و گزینه های شیوه ی زندگی، همراه با مسکن با کیفیت بالا، تشویق به مشارکت در فعالیت های فرهنگی، ارتقاء یک جامعه ی شهری درگیر، فعال و سالم، خلق محیطی که شهروندان احساس امنیت و آسایش کنند، فراهم آوردن و نگهداشت پارک های با کیفیت و فضاهای عمومی غیر رسمی، افزایش کیفیت و تنوع ورزش، سرگرمی و رویدادهای تفریحی شهری، می باشند.
در اینجا این را باید گفت که هدف ما اشاره به راستاهای راهبردی عمومی در یک شهر در حال گذر به یک شهر دانایی است. نتایج شناخت نخستین وضعیت شهر (هنگامه ی اول)، تعیین کننده ی شیوه-ای است که این راستاهای راهبردی با شهر ویژه سازگاری یافته و اولویت هر اقدام تداخلی ای را معین می سازد. برای مثال، زیرساخت ICT و شبکه های هر شهر ویژه ای (راستای راهبردی سوم) ممکن است هم اکنون به میزان رضایت بخشی توسعه یافته باشند؛ بنابراین تلاش اندکی مورد نیاز بوده و اولویت کمتری می بایست برای برآوردن این هدف راهبردی، پیگیری شود. در این منظر، تعریف راهبردی، بستگی به ویژگی های شهری و فرصت های ویژه ای دارد؛ مانند این که هم اکنون تصمیم گیری شده است که شهر در آینده ای نزدیک میزبان یک رویداد فراگیری همچون برگزاری بازی های المپیک باشد.
دستاورد هر کدام از این دستاوردهای راهبردی، به دستیابی اهداف راهبردی زیرین می انجامد:
1) افزایش بار و شدت دانایی؛ بر اساس گزارش کمیته ی مشورتی شهر دانایی مونترال شدت دانایی در یک شهر توسط سه جزء مهم تعیین می گردد:
o درجه ی تولید دانایی؛ دانایی توسط دانشگاه-ها، مرکز پژوهشی، بخش کسب و کار و آفرینندگان (مانند هنرمندان) تولید می شود. یک جریان نیرومند دانایی به نوآوری های فناورانه، نهادی و سازمانی منجر می شود.
o آهنگ درهم آمیزی و کاربرد انواع جدید دانایی؛ این موضوع به ظرفیت و توانایی شهر که پیوسته از انواع دانایی جدید و عملکردهای نوین سودمند شود، توجه نشان داده و بستگی به فهم انواع دانایی جدید و توانایی یکپارچه سازی آنها در فعالیت های سازمانی دارد.
o چشم انداز چرخش دانایی؛ میزان پخش و انتشار و به اشتراک گذاری دانایی به عنوان عامل تعیین کننده ی دیگری برای شدت دانایی در یک شهر دانایی قلمداد می گردد.
هر راستای راهبردی، در بهبودی یک یا چند عامل یاد شده در بالا و در نتیجه افزایش شدت دانایی شهر، مشارکت مینماید:
□ دموکراتیک نمودن فرایندهای مدیریت دانایی و یا مشارکت گسترده ی شهروندان در فرایندهای مدیریت دانایی
پخش و انتشار و به اشتراک گذاری دانایی همهی شهروندان، فراهم آوردن دسترسی غیرگران به تسهیلات اطلاعاتی و روزآمد و پیوسته، تضمین حقوق آموزش و جامعه ی دانایی، مشارکت یکسان در نشست ها و گفتمان ها، فراهم آوردن خدمات دولت الکترونیک و فرصت هایی جهت بهبود حکمرانی، فراهم آوردن محیطی معنادار، درک پذیر و یادگیرنده و غیره. تمام این ها (که از راستاهای راهبردی پیشنهادی انجام پذیر هستند) تضمین کننده ی مشارکت یکسان و گستردهی تمام شهرندان در فرایندهای مدیریت دانایی محور شهر دانایی می باشند.
□ تقویت محیط کسب و کار
راستای راهبردی پنجم، اختصاص منحصرانه به حمایت از نوآوری در عرصه ی کسب و کار و کارآفرینی دارد. راستاهای راهبردی دیگر نیز به خلق محیطی که منجربه نوآوری، توسعه ی نیروی کار با شایستگی بالا، تولید و به اشتراک گذاری دانایی جدید و غیره دارد، میپردازند. تمام این عوامل در ارتقاء محیطی که شرکت ها در آن عملکرد خود را نشان داده اند شرکت نموده و ابزارهای لازم را جهت بقاء در زمینه ی یک اقتصاد دانایی محور رقابتی فراهم می آورند.
□ جایگزینی "شکاف دیجیتالی" با "فراگیری دیجیتالی"
یک هدف بنیادی راهبرد پیشنهادی، خلق محیط مساعد برای ICT های نوین و ارتقاء سیاست های آموزشی است که سواد و مهارت ICT شهروندان را افزایش می دهند. همچنین بر دسترسی ارزان و یکپارچه به فناوری ها و برنامه های کمک کننده نیز پافشاری می شود. با این شیوه، "شکاف دیجیتالی" جای خود را به "فراگیری دیجیتالی" داده و سودمندی های جریان فناوری درتک تک اعضاء جامعه هویدا می-گردند.
□ توسعهی شهری پایدار بیشتر. هدف نهایی شهر دانایی، توسعه یافتگی به شیوه ی دانایی، ایجاد عدالت در عرصه ی اقتصاد و پاسخگویی اجتماعی است. کاریلو ، پدیداری شهرهای دانایی را یک نقطه ی عطف در تکامل انسان، بر اساس نشانه های ناپیوستگی مدل های توسعه ای کنونی نامید. او همچنین بقاء در زمین را در خطر دانست؛ مگر آن که چنین ناپیوستگی هایی به پایان رسند. انجام چهار هدف راهبردی که به آن-ها پرداختیم می تواند در توسعه ی شهر و دستیابی به اقتصادی عادلانه و جامعه ای پاسخگو و در نتیجه بیشتر پایدار مؤثر باشند.
هنگامهی سوم: آفرینش یک طرح عملیاتی جامع
این هنگامه، به آفرینش یک طرح عملیاتی جامع، جهت درک راستاهای راهبردی تعریف شده، اختصاص دارد. کمیته ی شهر دانایی، در همراهی با دولت محلی، مسئول آمادگی و اجرای این طرح عملیاتی میباشند. یکی از وظایف، تعریف تغییرات نهادی و سیاسی لازم است؛ مانند:
محیط قانون گذاری باید برای انواع تداخلات مورد لزوم مناسب باشد؛ چنانچه نباشد کمیتهی شهر دانایی، حکومت محلی و ملّی باید تغییرات مورد نیاز در قوانین و قانونگذاری را تعریف و ارتقاء دهند.
ساختار سیاسی دولت محلی ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد. برای مثال، پاره ای از مسئولیت ها و قدرت ممکن است به کمیته ی شهر دانایی انتقال یابد.
این خطر وجود دارد که بعضی از افراد از ظرفیت مدیریت دانایی شهر برای نفوذ سیاسی نامشروع یا تجاوز به حریم خصوصی شهروندان استفاده ببرند. بنابراین، تقویت نهادها و مقررات وابسته به مدیریت دانایی مورد نیاز است. طرح عملیاتی شامل پروژه های ویژه جهت پیاده سازی (رهیافت جهت یافته بر اساس پروژه) و نیز توسعهی فرایندهای ویژه (رهیافت جهت یافته بر اساس فرایند) می باشد. هر پروژه یا تداخل به صورت عالمانه گزیده شده، طراحی و آماده می-شود.
این طرح ها باید در هنگام طراحی به گونه ای باشند که امکان به اشتراک گذاری پیوسته ی دانایی وابسته به آن ها را فراهم نمایند. از این رو، شبکه های یادگیری ممکن است در پیرامون این پروژه ها و فرایندها، خلق شوند. طرح عملیاتی چند ساله است. با در نظر گرفتن تعداد عناصر فراوان (پروژه ها و اقدامات تداخلی)، لازم است که عملیات بر اساس راهبرد تعریف شده در هنگامه ی پیشین، اولویت سنجی شوند. با این شیوه، یک طرح عملیاتی باید آماده و توسط دولت محلی، هر ساله مورد تأیید قرار گیرد.
بدون شک، تأمین مالی مناسب مورد نیاز است، منابع اجتماعی و عملیات مالی شامل:
اعتبار مالی از دولت محلی و ملّی
تمهیدات مالیاتی جدید
سرمایه گذاری بخش خصوصی
اعتبار مالی بین المللی
تقویت توریسم، از طریق تبلیغ مناسب و قابل فهم
در نهایت، پیش از گام نهادن به هنگامه ی بعدی، کمیته ی شهر دانایی بایستی عوامل احتمالی و خطراتی که مشکلاتی را در پیاده سازی طرح عملیاتی به وجود می آورند، به شکل عالمانه در نظر داشته باشد. به اثبات رسیده است که بسیاری از شهرها نمی توانند به دایره ی شهرهای دانایی ورود یابند؛ هر چند که تلاش های چشمگیری را برای نیل به این هدف انجام داده اند. عوامل شکست احتمالی شامل:
ناتوانی در نگهداشت نیروی انسانی با شایستگی بالا، برآورد چشم داشت های شهروندان و فراهم آوردن محیط پرکشش برای زندگی
ناتوانی در جذب کارگران دانایی
یکپارچه سازی و درهم آمیزی مصنوعی ساکنین و کارگران دانایی
تأکید ناچیز بر کیفیت و شدت دانایی و فرایندهای مناسب مدیریت آن
توجه فراوان به زیرساختهای غیر مدرن و غیره
هنگامهی چهارم: پیاده سازی
هر ذینفعی تعهد به مشارکت در پیاده سازی عملیات، اقدامات، پروژههای تعریف شده توسط کمیته ی شهر دانایی، ارگان ها و ذینفع های مشارکت کننده، دولت محلی و دیگر ارگان ها و شرکت کننده-های خصوصی و عمومی را دارد. کمیته ی شهر دانایی و دولت محلی مسئولیت برای:
هماهنگی کلی پیاده سازی و حمایت از ارگان-های گوناگون یا ذینفعها، در برابر هر مورد یا مشکلی که ممکن است برخیزد. بنابراین یک ساز وکار پایش روزانه برای همه ی پارامترها مورد نیاز است.
برقراری ارتباطات، ساماندهی شبکه ها و مشارکت ها بین ذینفع های کلیدی. این شبکه سازی بسیار ضروری است. زیرا بسیاری از عملیاتها، اقدامات و پروژه ها به صورت میان بخشی بوده و ذینفع های فراوانی درگیر هستند. ارتباطات خوب و هم گرایی و هم افزایی در آفرینش شرایط مورد نیاز، برای موفقیت مؤثر هستند.
همکاری با ارگانی که مسئول ارتقاء مفهوم شهر دانایی از طریق ساماندهی رویدادها و نشست ها، جشنواره ها و دیگر اقدامات است. در این هنگامه، مفهوم برای شهروندان عادی پدیدار می گردد. بنابراین، تلاش چشمگیری باید برای پدیداری و عمومی یافتن عملیات و فعالیت هایی که در دست اجرا است، صورت بپذیرد.
اطمینان از جریان سودمندی ها برای همه ی شهروندان؛ سودمندیهایی که آغاز به پدیدار شدن می کنند می بایست به سوی تمام ذینفع-های احتمالی، جریان داشته باشند.
هنگامهی پنجم: اندازهگیری/ ارزیابی
بسیار ضروری است که پیشرفت کار را اندازه-گیری نموده و کارایی شهر به عنوان یک شهر دانایی، مورد ارزیابی قرار گیرد. کمیته ی شهر دانایی، مجموعه ای از شاخص ها را در آغاز تلاش (هنگامه ی اول) تعیین می نماید.
نمونه هایی از این شاخص ها شامل:
برای راستای راهبردی اول
تعداد رویدادها و گردهمایی های اطلاعاتی برای ارتقاء مفهوم ساماندهی؛ تعداد شهروندانی که در این رویدادها مشارکت کردند؛ درصدی از شهروندان که از پروژه ی پیشاهنگ شهر دانایی آگاه بودند؛ تعداد تالار گفتمان های وابسته به وب، تعداد شبکههای رادیو تلویزیون وابسته به پروژه ی پیشاهنگ؛ تعداد آگهی های بازرگانی وابسته به آن در عرصه ی رسانه های عمومی.
برای راستای راهبردی دوم
تعداد پروژه های وابسته به روندهای مدیریت دانایی؛ تعداد کتابخانه های شهر؛ تعداد پورتال-های وب شهری
برای راستای راهبردی سوم
هزینه ی ارتباطات با پهنای باند گسترده؛ تعداد ارتباطات با پهنای گسترده در مقابل تعداد کلی ارتباطات اینترنتی؛ نسبت اتصال به اینترنت، کسب و کار، مسکن و مدارس؛ درصد شهروندان با سواد رایانه ای.
برای راستای راهبردی چهارم
تعداد شهروندان درگیر در کمیته ی شهر دانایی؛ تعداد زمان هایی که کمیته ی شهر دانایی با جامعه ی شهروندان مشورت نموده؛ تعداد بازدیدکنندگان از وب سایت شهری؛ نرخ به کارگیری دولت الکترونیکی و خدمات دانایی ارائه شده از طریق وب سایت.
برای راستای راهبردی پنجم
دسترسی به سرمایه ی خطر پذیر ؛ تأمین اعتبار فراهم شده برای کسب و کارهای آغاز یابنده ؛ تعداد فناوری های برتر و کسب و کارهای آغاز یابنده با دانایی برتر؛ نرخ بیکاری؛ تعداد کسب و کارها و کارمندان در هر بخش؛ درصد ساکنین محلی استخدام شده در کسب و کار شهر؛ میزان حق ثبت اختراع ؛ تعداد مقالات چاپ شده در مجلات علمی.
برای راستای راهبردی ششم
تعداد سازمان های عمومی که معرفی شده و تکنیک های مدیریت دانایی را در رهیافت های مربوطه به کار میبرند؛ تعداد پروژه های پیشاهنگ جهت تعریف مقررات وابسته به تولید، کاربرد و به اشتراک گذاری دانایی؛ میزان رضایت مندی شهروندان از خدمات عمومی
برای راستای هفتم
تعداد شبکه های رسمی همکاری میان بخشی؛ تعداد پروژه های پیشاهنگ و رویدادهای میان بخشی؛ تعداد پروژه های پیشاهنگ مشترک با دیگر شهرها؛ درصد پایتخت های جهانی عمدهی قابل دسترس از طریق راه مستقیم هوایی
برای راستای راهبردی هشتم
نرخ افزایش دانش آموختگان دانشگاهی؛ میانگین مبلغ هزینه شده ی خانوار جهت آموزش؛ درجه ی تحصیلات و مهارت مهاجران؛ درصد نیروی کار استخدام شده در فناوری برتر و بخش های با دانایی برتر
برای راستای راهبردی نهم
تعداد جشنواره های فرهنگی - هنری، رویدادهای ورزشی، کنسرت ها و غیره؛ درجه ی مشارکت شهروندان؛ درجه ی مشارکت مهاجران؛ توانایی برگزاری رویدادها؛ تفکیک رویدادها بر اساس فرهنگ افراد؛ نسبت هنرمندانی که در شهر کار می کنند؛ میانگین مبلغ هزینه شده از درآمد خانوار جهت فعالیت های تفریحی و سرگرمی؛ تعداد بازدید کننده و توریست و درک آن ها از شهر؛ درآمد شهر از توریسم
به جز چنین ارزیابی کمّی، یک ارزیابی کیفی نیز مورد نیاز است. ارگان های ارزیابی بایستی گماشته شوند. آن ها وظیفه ی پیگیری نزدیک اقدامات، عملیات و پروژه های گوناگون در حال پیاده سازی را دارند. نتایج سالانهی هر طرح عملیاتی در پایان هر سال بر اساس گزارش های ارگان های ارزیابی کننده و شاخص های پیشرفت، مورد بررسی قرار می گیرند.
این ارزیابی، به عنوان راهنمای آماده سازی طرح عملیاتی سال آینده مورد استفاده قرار می گیرد.
منظرهای افقی
همانگونه که در تصویر 19 نمایش داده شده است، دو منظر دیگر است که به شکل افقی در هر هنگامه از روش شناسی، نقش ایفا می نمایند:
1) مشارکت آزاد همه ی شهروندان و ذینفع ها
امکان ندارد که توسعهی یک شهر دانایی بدون مشارکت آزاد و مساوی تمام شهروندان و ذینفعها در هر هنگامه از توسعه فراهم شود. مشارکت آنها نباید به بیان دیدگاه ها و نیازهای آنان منحصر شود بلکه درگیر شدن فعال آن ها در تصمیم سازی و پیاده سازی فعالیت ها بسیار مهم است. به همین دلیل، آنها به صورت اعضاء یکسان در کمیته ی شهر دانایی مشارکت می-نمایند. روش های گوناگونی را برای اهداف گفته شده در بالا میتوان به کار برد. مانند رأی دهی الکترونیکی ، رأی گیری و پرسشنامه های تحت وب، تالارهای گفتمانی مجازی و حقیقی، جشنواره ها، رویدادهای موضوعی ویژه و غیره.
2) رهبری و تعهد سیاسی و اجتماعی
شرط عمده ی دیگر برای موفقیت، بیان رهبری و تعهد سیاسی و اجتماعی آشکار است. شهروندان انتظار دارند که گستره ی مدیریت رهبری، خواست و میل شهر به عنوان یک شهر دانایی را ارتقاء داده و از آن دفاع نموده و به سطوح بالاتر حکومت و تصمیم گیران برساند. این سطح آشکار رهبری، به صورت پیوسته با دولت محلی شهر و رهبران بخش خصوصی فراهم می گردد.
در هر هنگامه از رهیافت روش شناسانه، یکی یا بیشتر فرایندهای حلقه ی مدیریت دانایی (خلق، ذخیره سازی، به اشتراک گذاری، ارزیابی و کاربرد دانایی) روی می دهند. برای نمونه، در هنگامه ی اول، دانایی نهان و آشکار پیرامون شهر مورد ارزیابی قرار گرفته و جهت تولید دانایی جدید پیرامون وضعیت آن به عنوان شهر دانایی، مورد استفاده قرار می گیرد. در هنگامه ی دوم، این دانش جدید در میان همه ی ذینفعها به اشتراک گذاشته می شود و به منظور تولید دانایی جدید وابسته به راهبردی که باید پیگیری گردد به کار گرفته می شود. در هنگامه ی پنجم، دانایی نهان و آشکار نوینی که در هنگام پیاده سازی برنامه ی عملیاتی سالانه خلق شده است به اشتراک گذاشته شده و به منظور آماده سازی برنامه-ی عملیاتی سال آینده مورد ارزیابی قرار می گیرد. این حلقه ی مدیریت دانایی نبایستی در هر هنگامه ناکامل رها شود زیرا موجب ایجاد دشواری های چشمگیری در هنگام اجرای برنامه میشود. برای نمونه در هنگامه ی اول، دانایی آشکار و بیشتر نهان (که پیرامون وضعیت کنونی شهر خلق شده است) اگر به صورت مناسب کد گذاری و ذخیره نگردد، امکان به اشتراک گذاری در میان ذینفع ها جهت کاربرد مؤثر و تولید طرح راهبردی فراهم نمی شود؛ یا اگر چنانچه دانایی تولید شده در هنگامه ی پیاده سازی، به صورت پیوسته ذخیره و به اشتراک گذاشته نشود، آنگاه ارزیابی نتایج مشکل ساز خواهد شد. در نتیجه، یک هدف اولیه ی کمیته ی شهر دانایی آن است که از تکمیل حلقه ی مدیریت دانایی در هر هنگامه، اطمینان حاصل کند (13).
بدین منظور، نگرش عالمانه بر آخرین توسعه ها در گستره ی مدیریت دانش ضروری است. این نگرش، چارچوب، روش شناسی و ابزارهایی را برای فزونی مناسب فرایندهای مدیریت دانش فراهم می آورد.