منوی اصلی
پیشگفتار
- بازدید: 1513
نظریه پردازان معاصر همانند کلین و نیوول، رهیافت میان رشتهای را چنین توصیف کردهاند؛ " مطالعات میان رشتهای به صورت یک فرآیند پاسخ به یک پرسش، حل مسئله و پرداختن به موضوعی است که در ماهیت چنان گسترده و یا پیچیده میباشد که نمیتوان به اندازهی کافی با یک رشته یا تخصص به آن پرداخت."
رهیافت میان رشتهای با مسائلی دست به گریبان است که در ریشهی خود پیچیدگی را نهان دارند. امروزه با بیشماری از رویدادها، فرآیندها و مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستی رو در رو هستیم که در سیمای خود پیچیدگی و عدم قطعیت را نمایاندهاند. از این رو، در قلب رهیافت میان رشتهای، تفکر سیستمی جای دارد. تفکر سیستمی، رهیافتی بسیار فرادقیق برای دریافت روابط غیرخطی است که روشهای استقراییِ در علم، توان دریافت آنها را ندارند.
بنابراین تفکر سیستمی، بینش درک ماهیت کل سیسیتم را امکان پذیر میسازد؛ درکی که نمیتوان بر پایهی مطالعهی مجزای اجزای سیستم به دست آورد. بدین سان، تفکر سیستمی یک پارادایم است که پیوستگیهای میان اجزای گوناگون و بر هم کنش آنها را تحت رصد قرار میدهد و از این رو، خود به صورت یک پیوند دهنده میانِ رشتههای گوناگون عمل نموده و از این طریق میتواند به حل و یا درک مسئله کمک نماید. چنین است که تفکر سیستمی نیازمند رهیافت میان رشتهای است.
دانش و فناوری امروز به چند دلیل به رهیافت میان رشتهای نیازمند است. به این دلایل به عنوان پیشرانهای مطالعات میان رشتهای نگریسته میشوند:
الف/ پیچیدگی درونی طبیعت و جامعه
ب/ تمایل به کاوش مسائل پژوهش پایهای در سطح مشترک رشتهها
ج/ نیاز به حل مسائل پیچیدهی اجتماعی
د/ نیاز به خلق بینشهای انقلابی و فناوریهای زاینده
در رهیافت میان رشتهای، نه تنها بر روی یک پروژهی مشترک کار میشود (مانند رهیافت چند رشتهای)، بلکه یک در هم تنیدگی (Integration) یا ائتلافی نیز در روشها، تئوریها و مفاهیم رشتههای گوناگون نیاز است تا درک ژرفی را از الگوهای سیستمهای پیچیده و نیز فرآیند در هم تنیدگی به دست آید.
هر چند که تئوری میان رشتهای نیوول توسط بسیاری از نظریه پردازان به نقد کشیده شده است اما دارای ساختاری است که بسیار برای فهم رهیافت میان رشتهای کمک میکند. بنابراین، هستهی مرکزی نوشتار کنونی بر بنیان تئوری میان رشتهای نیوول بنیاد شده است.
انجام فرآیند میان رشتهای در عرصهی عمل، نیاز به مهارت و پویایی ویژهای دارد که بسیاری از نظریه پردازان به شناسایی و ترسیم زوایای پنهان آن پرداختهاند. شاید بتوان از اصول و چگونگی تشکیل و هدایت تیمهای علمی (Science teams) جهت ترسیم چارچوب فرآیند میان رشتهای در عرصهی عمل استفاده نمود. بنابراین، بخشی از این نوشتار به اصول و ادبیات تیمهای علمی اختصاصی یافته است که هدف آن درک ویژگیها، فرآیندها، پویایی و عوامل شتاب دهندهی یک تیم علمی موفق است.
هر چند از دهههای پیش، رهیافت چند رشتهای در درمان بیماران مورد توجه فلسفهی درمانی پزشکی قرار گرفته بود ولی از چندی پیش، آوای تغییر راهبرد پزشکی به رهیافت میان رشتهای به گوش میرسد. در این نوشتار در پی آنیم که چرایی حرکت به سوی این رهیافت را در راهبردهای نوین پزشکی از دید تئوریک بررسی نماییم.
بنیاد ملی سلامت آمریکا (NIH)، به عنوان بزرگترین نهاد پزشکی جهان، بهترین پروژههای پیش آهنگ را برای آغاز برنامههای میان رشتهای در انستیتوهای تحت نظارت خود به اجرا در آورده است و بسیاری پروژههای پژوهشی میان رشتهای را در قالب کنسرسیومهای میان رشتهای، جهت حل مسائل پیچیده و غامض سلامت و بیماری، سامان داده است. از این رو تلاش میکنیم که به توصیف این پروژهها بپردازیم.
هدف بنیاد ملی سلامت آمریکا آن است که مرزبندی بخشی را در فضای آکادمیک از میان برداشته و همکاری را میان انیستیتوهای تحت حمایت خود افزایش داده و پلهایی را میان علوم زیستی و علوم فناوری و اجتماعی برقرار سازد.
در این بنیاد، کنسرسیومهایی برای فراهم آوردن فضایی جهت انجام پروژههای میان رشتهای در عرصهی سلامت طراحی شده است. ما در اینجا به معرفی 9 کنسرسیوم پژوهشهای میان رشتهای این بنیاد میپردازیم.
سیستم مدیریت پیچیدهی چند وجهی هدایت مشارکت و همکاری پژوهشگران گوناگون در پروژههای پیچیدهی این کنسرسیومها، خود جنبشی بسیار نوآورانه بوده که میتواند بسیار آموزنده باشد.
در اینجا سزاوار است از جناب آقای دکتر باقر لاریجانی، رئیس محترم دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران و رئیس کرسی نظریه پردازی فلسفه، فقه و اخلاق پزشکی که بزرگوارانه پیشنهاد این نوشتار را فرموده و مشوق این حقیر در راه پژوهش و مطالعه پیرامون مطالعات میان رشتهای بودهاند، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.
همچنین از جناب آقای دارا جوکار که در یافت منابع پژوهش، بازآفرینی تصاویر و ویرایش متن از هیچ کوششی فروگذاری ننمودند و نیز از سرکار خانم فاطمه مرزوقی که شکیبانه حروفچینیهای متوالی متن را پذیرفتند؛ سپاسگزاری مینمایم.
بیشک نوشتار کنونی که در جستجوی معرفی پایههای تئوریک رهیافت میان رشتهای و نیز چگونگی شکلگیری تیمهای علمی و کاربرد مطالعات میان رشتهای درعلوم پزشکی است، بسیار پرنقص و عیب است. امید است اندیشه ورزان و جستجوگران عرصهی دانش، نه تنها این حقیر را از لغزشهای روی داده آگاه نمایند، بلکه خود با آفرینش کتب و مقالات عالمانه، جامعهی پزشکی رو به رشد پرشتاب ایران را غنا بخشند.
دکتر ایرج نبی پور
عضو کرسی نظریه پردازی فلسفه، فقه و اخلاق پزشکی